گردشگري فقط مختص ديدن يك مكان طبيعي، تاريخي و استفاده از تفريحات آن نيست. خيلي ها به يك شهر يا كشور سفر مي كنند فقط به اين دليل كه بتوانند غذاي آن منطقه را امتحان كنند. اين گردشگري در سرتاسر دنيا، يكي از انواع جذاب و پر طرفدار است و مدتي است در ايران هم طرفداران خاص خود را پيدا كرده است.
غذا يكي از حامل هاي اصلي فرهنگ هر جامعه است. گردشگري در جهان يكي از صنايع بزرگ اقتصادي است كه سالانه منبع درآمد بسياري از كشورها را تشكيل مي دهد. هر چه در برنامه ريزي دقيق تر و بهتر اين خدمات وقت و سرمايه گذاري انجام شود؛ مي توان به موفقيت در تحقق منابع مالي پيش بيني شده اميدوار تر بود. به علاوه انتقال مفاهيم فرهنگي كه در بسياري از كشورها الويت دارد نيز از اين طريق قابل حصول و دستيابي است. اگر شما هم گاهي محل زندگي تان را ترك مي كنيد و به نقاط دور و نزديك ديگر سفر مي كنيد تا غذاهايش را امتحان كنيد، پس شما را هم مي توان يك گردشگر غذايي دانست. در اين نوع از گرشگري مانند هر نوع ديگر، بايد حتما محل زندگي تان را ترك كنيد تا يك گردشگر غذايي محسوب شويد.
مفهوم گسترده گردشگري غذايي
گردشگري غذايي در واقع يك فعاليت عمومي است و فقط شامل خوردن غذا نمي شود بلكه همه ي جنبه هاي آن را از فروشنده هاي دوره گرد گرفته تا رستوران هاي لوكس را در بر مي گيرد، به عبارت ديگر، هر كسي كه به هر شكلي با غذا ارتباط دارد، جزيي از اين صنعت است. خيلي ها فكر مي كنند كه گردشگري غذايي به معناي بررسي تخصصي غذاهاي هر منطقه توسط افراد خبره در آشپزي است اما اينطور نيست، البته بخشي از آن هست اما در واقع قسمت كوچكي از آن محسوب مي شود. در واقع بر اساس تحقيقات انجام شده، فقط ۸.۱ درصد از غذاهاي سراسر دنيا توسط خبره هاي آشپزي تاييد مي شوند و به عنوان غذاي ممتاز شناخته مي شوند درحالي كه اكثر مردم فقط به طعم و كيفيت غذا و نوشيدني توجه مي كنند و نيازي به خوردن آن در رستوران هاي گران قيمت و با برچسب ممتاز احساس نمي كنند.
در كنار جذابيت غذا از نظر طعم و كيفيت، تازگي، منحصر بفرد بودن، طعم و عطر و ارگانيك و طبيعي بودن آن هم اهميت زيادي دارد و همه ي اين هاست كه فرهنگ آشپزي يك منطقه را شكل مي دهد و باعث جذب گردشگر مي شود.
تاريخچه گردشگري غذايي
حتما فكر مي كنيد با يك صنعت قديمي آن هم با قدمتي به درازاي زندگي بشر روبرو هستيد، ولي بايد بگويم ما دقيقا با يك صنعت جوان و نوپا روبرو هستيم. حوالي سال 2001، مردي با نام اريك ولف، مقاله اي با عنوان "گردشگري خوراك و پختني ها"منتشر كرد كه سبب ايجاد يك تحول بزرگ در كره زمين شد. همهمه اي در ميان گردشگران حرفه اي و نيمه حرفه اي و فعالان صنعت بزرگ گردشگري برپاشد، كه آيا غذا مي تواند چيز جديدي به سفرهايي اضافه كند كه كم كم دارند رنگ تكراري شدن را مي گيرند؟ آيا هيجاني جديد در راه است؟
اين مقاله آنقدر سر و صدا به پا كرد كه تبديل به اولين كتاب در زمينه توريسم غذا در جهان و آقاي ولف مدير اتحاديه بين المللي توريسم غذا شد. آقاي اريك ولف به زبان ساده هر جابجايي دور يا نزديكي را براي تجربه و لذت بردن از غذاها يا نوشيدني ها را يك توريسم غذايي توصيف مي كند و در اين صنعت بزرگ از اغذيه فروشي هاي لب خيابان تا رستوران هاي لوكس، همه و همه دخيل هستند، بنابراين خيلي هم عجيب نيست اگر شما هم جزو توريست هاي غذايي باشيد.
هدف از گردشگري غذايي چيست؟
مثل مفهومي كه كلمه ي گردشگري يك شهر براي ما تداعي مي كند (كه به معناي بازديد از مكان هاي طبيعي و تاريخي و ديدني يك منطقه است)، گردشگري غذايي هم هدف خاصي را دنبال مي كند. هدف از گردشگري غذايي، آشنايي با غذاهاي مختلف و فرهنگ غذايي مناطق بدون رده بندي يا دادن نظرهاي تخصصي است. در واقع در اين نوع گردشگري، هر چه غذا ساده تر باشد، جذابيت بيشتري دارد.
قابليتهاي گردشگري خوراك و غذا در ايران
پژوهشگراني كه در عرصه خوراك و غذا در ايران فعاليت دارند همواره به تنوع بيش از 2500 نوع غذا و 109 نوع نوشيدني و انواع نان و شيريني در كشور اشاره ميكنند كه اين تعداد بيش از هر چيز به تنوع فرهنگي، قومي و جغرافيايي اين مرز و بوم برميگردد. ضمن اينكه مكتب آشپزي ايراني يكي از سه مكتب اصلي خوراك در كنار مكاتب آشپزي رومي و چيني است كه اين موارد همگي نشاندهنده عمق ظرفيت كشورمان براي جذب گردشگري خوراك و غذا و فعاليت حرفهاي در اين بخش است. در حال حاضر آشپزي چيني توانسته جايگاه خود را بهطور كامل حفظ كند و با ارائه چندين نوع غذا با رعايت سلسله مراتب در يك وعده غذايي، طبخ سريع و آسان و اهميت به سلامت غذايي و موادغذايي، مشتريان پروپاقرصي پيداكند. اما كمتر نام و نشاني از پيشينه و تنوع غذاهاي محلي و مكتب ايراني در مراكز پذيرايي گردشگري ايران ديده ميشود و هرچه به مشام ميرسد فقط بوي كباب كوبيده و جوجه كباب است كه اين عدم تنوع گاه شكوه و گلايههاي گردشگران غربي را كه وارد كشور ميشوند، نيز به همراه دارد و با گفتن Every day Kabab به اين يكنواختي واكنش نشان ميدهند. با اين همه اما غذاهايي در برخي نقاط ايران وجود دارد كه كمتر با آن آشنايي وجود دارد و ميطلبد كه دستكم براي يك بار هم كه شده به آن مناطق سفر كرده تا از طعم و عطر آن لذت برد.
قابليت ايران در زمينه تنوع غذايي را بايد تحت تاثير جغرافياي كشور و تنوع قومي و نژادي ايرانيان نيز دانست و به همين دليل ارتباط تنگاتنگي بين اين موارد وجود دارد. بهعنوان مثال، دليل اينكه بهترين آبگوشتهاي ايران در شمالغرب است، بايد در وجود مراتع و شرايط جوي خاص اين ناحيه دانست كه امكان پرورش هرچه بهتر هم گياه و هم دام را شكل ميدهد. نواحي مركزي ايران نيز كه آب و هواي خشك دارند بيشتر از سبزيهاي خشك استفاده ميكنند. نمونه بارز آن را در كرمان ميتوان ديد با غذايي به نام «قاتق بنه». در جنوب كشور نيز كه تحت تاثير دريا و اقيانوس است محصولات غذايي بيشتر از جنس دريا هستند. شايد استثناييترين غذا در جنوب كشور «سوراغ» باشد كه با خاك قرمز جزيره هرمز درست ميشود و تنها غذايي است كه در آن خاك ريخته ميشود و بسيار هم خوشمزه است.
يكي از مكان هاي گردشگري غذا در ايران، استان گيلان با 400 نوع غذا و خوردني محلي و سنتي است كه ميان گردشگران داخلي و خارجي شناخته شده است و بر كسي پوشيده نيست كه مردم گيلان اهميت زيادي به غذا مي دهند و هر غذايي با مواد اوليه مختلف مزه اي جديد در گيلان دارد؛ مثلا قورمه سبزي گيلاني با مرغ، گوشت و ماهي كه هر كدام طرفداران خاص خودش را دارد.
ديار آذربايجان شرقي، سرزمين نام آشناي تاريخ ايران، جزو مقاصد پرطرفدار گردشگري است. با آب و هوايي خنك و دلچسب كه در تابستان غنيمتي ناياب است. در ميان زيبايي هاي آذربايجان شرقي، شيريني ها و غذاهاي آن هم بسيار شهره است. حتما آوازه كوفته تبريزي به گوشتان خورده است، به اين غذاي خوشمزه آبگوشت سنگي، دويماج، كوكو لوبيا سبز، آش اوماج، آش كلم قمري و .... را نيز اضافه كنيد. شيريني هاي قرابيه، نوقا، اريس، باقلواي تبريز، سجوق مراغه را نيز به فهرست خوردني هاي اين ديار اضافه كنيد.
راهبردهاي توسعه گردشگري خوراك و غذاي ايران
برگزاري جشنوارهها و فستيوالهاي غذايي در محيطهاي مختلف روستايي و شهري، برگزاري تورهاي غذا براي آموزش پخت غذاهاي محلي از جمله راهبردهاي توسعه گردشگري غذا هستند. استفاده از ماه رمضان با تنوعي كه سفرههاي ايراني در هنگام افطار دارد، ميتواند به جذب گردشــگران مســلمان به ايران كمك كند. كشورهايي چون مصر، لبنان، تركيه و مالزي هوشمندانه از اين ماه مبارك، سبد درآمدي خود از بازار گردشگري غذا را پربركت ميكنند. گردشــگري غذا در برنامهريــزي متوليــان ميتواند هم بهعنوان هدف اصلي سفر، براي آنهايي كه با روحيه كنجكاوي خود سعي در شناخت غذايي يك منطقه دارند و هم بهعنوان يك برنامه مكمل در تمامي تورهاي گردشگري با هر هدفي گنجانده شود.
راهاندازي رستورانهايي كه تنها به ارائه غذاهاي محلي يك استان مبادرت كند يا افزودن غذاهاي محلي در منوهاي رستورانها نيز بهعنوان يك راهبرد مطرح است. همچنين شركت در فستيوالهاي جهاني، معتبر و شناخته شده مرتبط با صنعت گردشگري خوراك نظير Westport Food Festival, Real Food Festival, Hampshire Food Festival ميتواند كمك شاياني به معرفي غذاهاي ايراني در بازارهاي بينالمللي كند.
غذا و محيط و فرهنگ بومي
گردشگري غذا بهعنوان يك زيرمجموعه از گردشگري فرهنگي با هويت و جغرافيا و آداب و رسوم يك ناحيه نيز مرتبط است. براي مثال پختن يك غذا در نذريها و مراسم خاص مطرح است و آداب پختن خاص خود را دارد. مانند صلوات فرستادن حين همزدن آشهاي نذري يا پخش حلوا در مراسم سوگواري. گذشته از اينكه غذا اولويت چندم براي گردشگران محسوب ميشود، اين نكته حائز اهميت است كه غذاها و نوشيدنيها ميتوانند به جذابيت سفر براي مسافران افزوده و خاطرات به يادماندنيتري را رقم بزنند. غذاهاي جذاب و معتبر ميتواند گردشگران را به يك مقصد گردشگري سوق دهد. بهعنوان مثال، بسياري از گردشگران، سفر به ايتاليا را به دليل غذاهاي آن انتخاب ميكنند. هزينهاي كه گردشگران براي غذا ميپردازند ميتواند تا يكسوم كل هزينههاي سفر آنها را دربرگيرد كه اين ميزان نسبت بالايي از درآمد حاصل از گردشگري نيز محسوب ميشود.
منبع : اجاره و رزرو ويلا و اقامتگاه در شمال و سراسر ايران چتراتا